-
خوداتکایی
25 مهر 1392 12:00
این روزها رفتار تمام اطرافیانت فقط این رو نشون میده که به هیچ کس غیر از خدا و خودت نمی تونی متکی باشی همین. و این یعنی باید خود اتکایی رو روز به روز بیشتر یاد بگیری
-
بعضیا واقعا شعورشون کمه
10 دی 1391 11:08
خدایا کمکم کن هیچوقت مزاحم آرامش یکی نشم کمکم کن بشم اونی که ازش راضیم بشم کسی که تو ازش راضی هستی خدایا دنیا جای بیرحمانه ای.........کمکم کن تنهام نذار هیچوقت خدایا به بعضیا شعور بده تا بفهمن که خیلی دارن اشتباه می کنن
-
عدم قبولی
9 خرداد 1391 11:09
خدایااااااااااااااااااااا چراااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
راز بقا
4 خرداد 1391 12:25
شیر آفریقایی هر شب که می خوابد، می داند که فردا را باید از کندترین غزال آفرقایی کمی تندتر بدود تا از گرسنگی نمیرد. و غزال آفریقایی هر شب که می خوابد، می داند که فردا را باید از تندترین شیر آفرقایی کمی تندتر بدود تا کشته نشود. مهم نیست تو شیر هستی یا غزال، مهم این است که فردا را از امروز تندتر بدوی. این راز بقاست.
-
خدا با منه
3 خرداد 1391 08:30
یکی اون بالا هست که منو دوست داره
-
چرا همه حقیقتو خودت بهم نگفتی
26 دی 1390 12:44
چرا همه حقیقتو خودت بهم نگفتی چرا باید من خودم متوجه میشدم و شخصیتت اینجوری برام خورد میشد.....چرا؟ کاش ....خودت میگفتی
-
همیشه....
18 دی 1390 18:56
انسان همیشه تنهاست
-
راز...
30 آبان 1390 15:25
کاش می تونستم از یه سری رازها تو این دنیا خبردار بشم .....کاش به حکمت و مصلحت همه چی می تونستم دریابم....کاش با خدا بیشتر در ارتباط بودم....کاش....
-
رکود نسبی
26 آبان 1390 21:36
بعضی وقتا آدم رکود رو با همه پوست و گوشتش تو زندگی احساس می کنه و متاسفانه مشکل اصلی اینجاست که خیلی وقتا موقعیت مناسبی هم برای رهایی از اون حالت به آدم دست نمی ده اینجاست که دیگه سردردهات شروع می شه و .....
-
یه درس جدید از زندگی
3 آبان 1390 11:13
زندگی خیلی زود رنگ جدید به خودش می گیره و شما دیگه نمی تونی همون احساسات سابقتون حفظ کنی....هر چقدر هم که بخوای مقاومت کنی بالاخره باید خودتو مطابقت بدی.
-
خواهم شد
9 مهر 1390 07:23
اگه انتظارات کسایی که دوسشون داری برات مهمن باید برای برآوردن انتظارات منطقی شون تا میتونی تلاش کنی، بجنگی و لازم شد شب و روز در حال جنبیدن باشی این یه اصله....یه اصل...
-
مهر بی مهری
3 مهر 1390 19:07
مهرچرا اینقدر ب مهر...؟!!!! بد آهنگ....! بی رنگ و رو...... واقعا چرا؟؟
-
کاش
28 شهریور 1390 05:32
کاش بتونیم حداقل یه خورده شخصیتمون رو تغییر بدیم در جهت درست اون.
-
چرا معطلی؟
16 شهریور 1390 07:58
خیلی وقتا دوست داشتن داشته هات بهترین کار ممکنیه که می تونی انجام بدی...پس معطل چی هستی؟
-
سلام
28 اسفند 1389 14:26
عرضم به حضور انورتون که.....من خوبم الحمداله ..... خواهم نوشت ....همیجا....اما کی؟؟؟... نمی دونم
-
منم آپ میخوام
22 دی 1389 22:37
این وبلاگ آپ می خواد ....میدونم خودمم هم خیلی حرف برای گفتن دارم.....میدونم ولی نمیدونم چرا بعضی چیزا رو ترجیح میدم ننویسم و یا حتی با بهترین دوستم هم در موردش صحبت نکنم..... شاید روزی نوشتم که این روزها تو ذهن من چی میگذره.....شاید
-
ارزشهای مشترک
4 دی 1389 23:49
از ارزشهای مشترک بین همه مردم دنیا ازش پرسیدم... من و من کرد و در نهایت مثال مسخرهای آورد.... حرفی برای گفتن نداشت یعنی اعتقادی به ارزشهای مشترک جهانی نداشت.... ولی نمیدونم چرا جرات اعترافش رو هم نداشت .... و این بزرگترین نقطه ضعف اون و همسنخانش* بود. * کلمه یه خورده اختراعی-ه
-
کار دنیا برعکس است.
1 دی 1389 23:10
اونوقتا هوا سرد بود و خشن....ولی دلامون........ الان دلامون سرد و خشن شده ولی هوا..... انگار درسته که میگن: کار دنیا برعکس است.
-
این نیز بگذرد...
28 آذر 1389 23:33
اینقدر اینو اون رو تحقیر نکن....مطمئن باش که بالاخره این نیز بگذرد.
-
درد بودن....
27 آذر 1389 11:54
آنچه از زندگی میآموزم.
-
شاید....اتفاق تکرار نشدنی زندگیم
19 آذر 1389 15:05
چقدر خوشحال شدم که امروز بعد از مدتها صداتو شنیدم میدونستی بعد از ماهها و سالها جدایی از همدیگه، چقدر فاصلهدار شدیم و از با هم بودنمون میگذره....اصلا فکرش رو هم میکردی که زمانی این همه کیلومتر فاصله بینمون باشه..... چقدر شیرین بود اون دورانی که با هم میگذروندیم....رقابت میکردیم....دوست بودیم....از هم دلخور...
-
....واقع بینی
18 آذر 1389 14:07
گاهی وقتا قبول کن که اونی که میخوای با اونی که تو دستت هست یکی نیست ....در اینجا برمبنای اونی عمل کن که تو دستت-ه این یه قانون نانوشته است.....واقع بینی
-
یعنی چی؟؟؟
7 آذر 1389 14:37
بد نبود باید اصلاح میشد.
-
۳۰۰-۴۰۰
7 آذر 1389 14:36
واقعا ارزشش رو داشت تویی که ماهانه میلیونها تومن درآمد داریُ به خاطر ۳۰۰ - ۴۰۰ هزار تومان ۱۰ دقیقه دوروغ سرهم می کردی؟
-
همذات پنداری با یه ...
5 آذر 1389 16:29
دوره پیش دانشگاهی بودیم. یه شعری تو کتاب ادبیاتمون بود از مولوی. یادم نیست کدومشون. این دبیر ادبیات تو تفسیر بیت داشت توضیح می داد که عارفان معتقدند ”انسان که به دنیا میآید روزهای اول زندگیش مدام گریه می کنه و از اینکه اون رو از هستیاش (یعنی زندگی ماقبلش) جدا کردن ناراحته. کمکم به محیط اطرافش و اطرافیانش خو میگیره...
-
که و مه...
27 آبان 1389 16:42
میگفت: خیلی سخته که یه پاپتی بیاد و تصمیمگیرنده زندگیت باشه. درکش میکردم ولی خودش رو هم مقصر میدونستم در اینکه چرا همچین اجازهای رو به اون پاپتی داده بود....
-
راهرو گر صد هنر دارد....
24 آبان 1389 22:51
نگرانی در مورد آینده یکی از مزخرفترین کارایی-ایه که بشر می تونه تو زندگیش انجام بده
-
موسیقی محلی با صدای بلند
22 آبان 1389 17:03
وقتی پدرگرامی داره با صدای بلند موسیقی محلی خودشون رو از که از یه کانال خارجی داره پخش میشه رو گوش میکنه و با تمام وجود با اون موسیقی همذات پنداری میکنه تو هم چارهای جز گوش کردن و لذت بردن از اون موسیقی نداری
-
گرمای درونی
21 آبان 1389 00:08
به تنها چیزی که مدتها نتونسته بهشون فکر کنه گرمی اشکایی بود که رو صورتش میومدند اینکه چقدر گرم بودند......
-
پیرمرد
18 آبان 1389 13:57
پیرمرد 70 سالش میشد ولی میخواست همونی باشه که 40 سال پیش بود غافل از اینکه میتونه یا نمیتونه. پیرمرد خودبینتر از اونی بود که بتونه حق و حقیقت رو ببینه ولی ما فکر میکردیم میتونه غیر از این هم باشه. پیرمرد محصول همین جامعه استبداد پرور و فردمحور بود ولی ما میخواسیتم دید دیگهای هم بهش داشته باشیم که شاید اونو از...