فکر نمیکردم یه روزی تو همچین رقابتی قرار بگیرم.....بدون هیچگونه قضاوتی
حرف زدن در مورد دموکراسی تو این مملکت مثل حرکت خلاف جهت رودخونه میمونه....و بسی خندهدار....
البته اینکه آدما دموکراسی رو دوست دارن بد نیست هاااااا !
ولی
اینکه هنوز ذرهای نمیتونن از خودخواهیهای خودشون پایین بیان و اون تکبر وجودیشون رو کم کنن، بده....
اینکه هنوز نمیتونن شمار دروغهاشون در روز به به تعداد انگشتان دست برسونن، بده...
اینکه هنوز نمیتونن منافع خودشون رو با حضور دیگران تعریف کنن نه در غیاب اونها، بده...
اینکه هنوز نمیتونن بپذیرند که صفحه گذاشتن و زیرآبزنی در مورد سایرین جنایتی بیش نیست، بده...
اینکه هنوز نمیتونن مخفی کاریها و دور زدن همدیگر رو تو درس خوندن، تو کار کردن و تو هرجای دیگه فراموش کنن، بده....
اینکه هنوز نمیتونن در مورد آدما به عنوان شخصیتهای انسانی فکر کنن و همواره اونا رو وسیلهای برای ارتقاء خودشون بدونن، بده....
اینکه هنوز یاد نگرفتن چطوری با کسی که نظر مخالف نظر اونا رو داره برخورد کنن، بده....
.
نمونه در این موارد متاسفانه در اطرافیانمون کم نیستند ...شاید من و شما هم....
پ.ن. سه سال بود که فکر میکردم که اختلاف نظر و عقیده با یه نفر نمی تونه مانع دوستی باشه .......ولی الان از همین تریبون اعلام میکنم که من شدیدا اشتباه کردم....چون هیچ ظرفیتی رو در همین یه مورد مشاهده نکردم.....و از این لحظه براساس مشاهدات عینی و تجربی اعلام می دارم که این آدم دوستی در حد معلم آموزنده خواهد ماند نه کمتر و نه بیشتر.....قبول دارم که رد کردن برایم کار راحتی نیست ولی میدانم ....
پ.ن. در مورد دموکراسی این اصلی بود که در فرهنگ سیاسی ایرانیان خوانده بودم ولی حقیقتا برایم ملموس نبود که به لطف این انسان این تجربه نیز برای ما حاصل شد.
پ.ن. خدایا ممنونم.
وقتی کسی آدمو نمیفهمه ....اون ادم چیکار باید بکنه؟؟؟؟؟؟
.
.
.
.
.
پ.ن. دوست دارم سر به بیابون بزارم