دیدی تا حالا رانندهای تو یه خیابون تنگ دوطرفه بتونه در حین رانندگی با سرعت اس ام اس بنویسه و همزمان هم دنده عوض کنه و هم بخواد سبقت بگیره....؟
امروز متاسفانه یا خوشبختانه من این راننده رو دیدم.....
فکر کنم این استعداد خودش رو تو کتاب رکوردها باید ثبت کنه...
البته کم نیستن این رانندههاااااا...ولی این تقریبا استثنایی بود.....
این دوتا کبوتر حدود نیم ساعت میشه که به فاصله نیم متری از من (البته اون ور پنجره) نشستن و دارن با هم عشقبازی میکنن...
خیلی برام جالبه طبیعت خلقت این موجودات.....عشقبازی این کبوترا داره خودبخود گوشتهای از زیباییهای این خلقت رو بهم نشون میده و داره میگه که چقدر زندگی و هستی میتونه ساده و زیبا باشه به شرطی که ما بتونیم اون زیباییها رو ببینیم و درکشون کنیم....
اینم عکس اگه باز نشد
یه زمانی فکر میکردم خود خودم به تغییرات اساسی نیاز داره ولی الان واقعا این حس رو ندارم و این خود رو نه کاملا که در حد زیادی دوست دارم و یا شاید شیفتهاش هم هستم....
کنار گذاشتن بعضی چیزا و بعضی آدما (البته فقط یه نفر منظورمه) خیلی برام ارزشمند شده.....خیلی
هر چند من از همون یه آدم هم خیلی چیزا یاد گرفتم ولی دیگه ادامهاش رو به شکل سابق واقعا ترجیح نمیدم....
این روزا احساس میکنم خود خودمم و از این بایت اساسی خوشحالم.....
خدایا ممنونم