عقدشون بهم خورد...
یه جا نشسته بود گفته بود نامزد من چون مذهبی-ه، رو حرف شوهرش (که خودشون باشند) حرف نخواهد زد و بدون اجازه من هم که نمیتونه کاری انجام بده یا جایی بره و ....هکذا!
عقدشون بهم خورد...
.
.
تو این فکرم که:
مرد ایرانی همچنان در جستجوی تکههای گمشده مردسالاری-ه نسلهای قبل-ه...غافل از اینکه زن ایرانی(منظورم نسل جدید-ه) نه تنها از مرد سالاری بلکه از یادآوری اون هم گریزان-ه...
و اینجا شروع اختلافات خانوادگی-ه...
بیخود نیست آمار طلاق بالا رفته ...
شاید دلیل اصلی این باشه که انتظارات برتری جویانه مردان همچنان باقی مونده و نتونسته شرایط جدید رو بپذیره....
شرایطی که در اون تساوی حقوق ترسیم شده ....و هیچ یک از طرفین اسیر و یا برده دیگری تلقی نمیشه
و
یقین دارم که در وجود چنین شرایطی ناآگاهی اصلیترین نقش رو برعهده داره.
و فکر میکنم که گذشت زمان و با نسلهای جدید این مساله کمرنگ خواهد شد اگر:
زنان ما خود را باور کنند ومردان نیز با توجه به واقعیت موجود از خودخواهیها و اعتماد به نفسهای کاذب خویش دست بردارند.
بعضی وقتا یه شادی خیلی کوچیک چنان میتونه دید آدم رو به زندگی عوض کن-ه که ممکنه شادیهای خیلی بزرگ نتونن....این از افاضات خودم-ه
هر کسی تو زندگیش به تنهایی احتیاج داره
ولی چقدر....؟؟؟؟
این سوالی-ه که بستگی به آدمش داره.
من میگم درست گفتن که:
دلا خو کن به تنهایی
که ار تنها بلا خیزد