وقتی با کسی ارتباط کلامی نداری چون فکر میکنی right person نیستند!
وقتی به سختی میتونی به آدما اعتماد کنی!
وقتی عضلات بدنت درد میگیره و بهت میگن درد عصبی-ه!
وقتی حتی نمیتونی در مورد این دردا با کسی صحبت کنی!
وقتی اینقدر مشکلات داری که برای حلشون باید راهحلهای مختلف رو با هم امتحان کنی!
وقتی میخوای راهحلها رو اجرا کنی ولی میبینی عرصهای برات باز نیست!
وقتی که احساس میکنی هیچ کاری از دستت ساخته نیست!
وقتی...
آخه چطور میتونی بیای بگی خواستن توانستن-ه؟...
نه نیست...
این وسط یه چیزی ناپیداست....
یکی میگفت چشای آدما پنجره وجودشونه که از طریق اونا میتونی همه چی رو ببینی
چقدر راست میگفت
درسته چشای ما پنجره است
ولی وقتی تو چشای بقیه نگاه میکنی و میخوای بگی که دوست داری با هاشون رابطه برقرار کنی
یه رابطه خوب و سالم
چرا فکر میکنند تو طلبکاری یا یه کسی هستی که دنبال یه هدف خاص-ه
نه دنبال دوستی
چرا اینقدر بیاعتمادی به همدیگه سراسر وجود مارو گرفته
چرا نمیتونیم دوست هم باشیم
چرا حداقل نمیتونیم همدیگرو تحمل کنیم
راستی چرا؟
آخه sensetive
close-minded
هر اشعهای!
هر کورسوی نوری!
که پنجره نمیشه...
خواهش میکنم این مساله رو درک کن...
خواهش میکنم....