روزی که شروع کردم به نوشتن وضعیت مناسبی از نظر روحی نداشتم....اوضاع خیلی بد بود(هم شخصی هم اجتماعی)....و من حرفهای زیادی داشتم که برای نگفتن بودن....حرفهایی که هر کسی نمیتونست محرم اونا باشه ...و یقینا نمیتونست درک کننده اونا باشه...
اعتراف میکنم که من در بروز احساساتم اصلا بیانکننده خوبی نیستم ولی اینجا....محیط وبلاگ .... به من فرصتی رو میداد که بنویسم اونچه رو که تو دلم دارم....هر چند بعضی چیزا رو اینجا هم نتونستم بنویسم و واقعا هم نمیدونم دلیلش چیه...ولی امروز با گذشت یکسال از شروع اینجا میخوام اعتراف کنم که اینجا رو خیلی دوست دارم و بهش وابستهام.....اینجایی که توش قرار نیست انتظارات کسی برآورده بشه....فقط خودمم و خودم...اونچه که درونم هست رو راحتتر میتونم اینجا بازتاب بدم و بعضا راهنماییهای خیلی خوبی هم بگیرم.
دوست داشتم اینجا کاملا یه محیط شخصی باشه و در واقع کاوشی برای شخصیتم که الان احساس میکنم تا حدودی تونستم موفق باشم...
تو این یه سال من از اینجا و از دوستای وبلاگیم خیلی یاد گرفتم....وقتی که اینجا نوشتم از مشکلاتم...از دردسرهام...از دغدغهها و از ناراحتی هام.....اومدن و باهام همدردی کردن....راهنماییم کردن و حس نکردم که اینجا تنهام....
تو این یه سال درسته که وقتی غمگین بودن دستم بیشتر به نوشتن رفت ولی روزهای خوبی هم داشتم که بعضا وقت شد و از اونا هم اینجا نوشتم.... ولی به خاطر نوشتن زیاد از غم و غصه در اینجا خودمم هم بعضا دلگیر شدم....ولی نوشتم و راحت شدم....با این حال از هر کی که اومد اینجا و ناراحت رفت واقعا معذرت میخوام....
تو این یه سال نوشتن از خیلی چیزا در اینجا واقعا آرامش میداد بهم ...فکر میکردم هر چی که تو ذهن داشتم رو یه جایی تونستم خالی کنم....
در کل
تو این یه سال یاد گرفتم که اگه زمانی دنیا تو نظرم کوچک به نظر میاد به خاطر کوتاهی دیدم هست نه چیز دیگه....
تو این یه سال هر چند اون اتفاقی که کلی براش زحمت کشیدم برام پیش نیومد ولی الان راضیم و باز هم بیشتر و بیشتر دارم تلاش میکنم.....
تو این یه سال خیلی یاد گرفتم از اون ادمایی که اینجا ازشون نوشتم و مورد تحلیل قرار گرفتن و شاید کم شدن رابطه من با یکی از دوستان تحت تاثیر همینجا بود...
در کل باید بگم که اینجا محیط دوستانهای بود که بهم خیلی چیزا رو یاد داد....خیلی چیزا....
همیجا از همه دوستای وبلاگیم که تو این یه سال اومدن و تو موقعیتهایی که باید راهنماییم کردن ممنونم.
بالاخره این خونه یه ساله شد مبارکش باشه
تولد وبت مبارک ونوس جان
کی بیاییم تولد؟(چشمک)
مرسی عزیزم
هر موقع دلتون خواست تشریف بیارین
مبارکا باشه ونوس جان. انشالله به روزی نرسی که بخوای درشو تخته کنی.
کادو براش چی گرفتی حالا؟ :دی
مرسی خانوم
براش ایدههای جدیدی دارم که به زودی اعمال خواهد شد
حرفی نیست جز این که
*** تولدش مبارک***
تنکس...