یه وقتایی پیش میاد که من قابلیت اینو دارم که به زمین و زمان گیر بدم، ایراد بگیرم و هی غر بزنم....
یه وقتایی هم هست برعکس چنان شیفته این زندگی هستم و چنان مصمم که ازش لذت ببرم که خودم هم در این حس لذتجویی میمونم.....
.
نمیدونم علتش نامتعادل بودن احساسات من-ه یا نامتعادل بودن زندگیم....
اصلا شاید علتش تنوع زندگی و یا غیرقابل پیشبینی بودن اون باشه.....
شاید همین معنای واقعی زندگی باشه که آدم حس یگانهای نسبت بهش نداره.....
.
.
من چند روز گذشته و ایضا امروز (یعنی روزی که اونم الان دیگه گذشته) یه آدمی بودم که کاملا میتونستم به زمین، زمان، حرکت ستارگان و هر چیزی که تصورش رو بکنی گیر بدم و صد البته حق هم داشتم.....
آخه از این زندگی سرشار از استرس چه انتظاری بالاتر از این میتونم داشته باشم...؟!
منم این دو حس متضاد را نسبت به زندگیم دارم!
...
چند روز پیشا برگشتم به دوستم گفتم : یا من یه چیزیم هست، یا تو ، یا جفتمون ، یا این زندگی خیلی عادی و مزخرف شده برای خودش همین طوری داره می گذره. بماند که مقصر خودمونم هستیم.
آخه ایجاد تنوع تو زندگی یا امکانات میخوواد یا حوصله و ایضا صبر و ایضا خیلی چیزای دیگه که آدما معمولا تو خودشون نمیبینن و بنابراین خودشون رو داخل یه جور جبر تصور می کنند
منم گاهی اینجوری میشم
گاهی متنفر از این زندگی
گاهی لذت بردن ازاون
...
سلام ونوس جان،
عزیزم من را ببخش اگر مدتی است بهت سر نزدهام.
شاید باور نکنی ولی دلیلش این بود که آدرس وبلاگت یادم رفته بود، به همین سادگی!
چطوری؟ خوش میگذره؟
سلام
خواهش میکنم... کاش همه غیبت ها دلیلشون به همین سادگی باشه...
ممنون از احوال پرسی...همین که به یادم بودین خیلی خوشحالم
من خوبم شما چطورین؟
راستش این چند روزه برای یه همایش داخلی تقریبا مهم دارم آماده میشم همایشی که تنها فرد غیر استاد ارائه کننده در اون همایش محسوب میشم....و الان هم واقعا خوشحالم...
علتش اینه که بشری و بشر موجودیست با قابلیتهای فراوان
یه روز قابلیت اینو داری که گیر بدی یه روز قابلیت اینو داری که لذت ببری و یه روز قابلیت اینو داری که افسرده باشی
حالا بهتره سعی کنی اون قابلیتهایی رو که بیشتر باهاشون حال میکنی بیشتر به کار بگیری
خداییش کسی تا حالا اینجوری افاضات کرده بود؟
خودم حظ کردم :D
افاضاتت هم عالی بود و ما همه جوره قبولش داریم....
مرسی
در مورد پست اولتون....اونجا که نباید باشی..
ونوس جان.. به نظرت این دذرسته که ما وابسته باشیم تا همش فکر کنیم هست یا نیست؟؟
معلومه که نه....معلومه که نه