Free Bird

هیچ کس دوست تو نیست همانطور که هیچ‌کس دشمن تو نیست بلکه هر کسی معلم توست

Free Bird

هیچ کس دوست تو نیست همانطور که هیچ‌کس دشمن تو نیست بلکه هر کسی معلم توست

گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری

خیلی وقتا ما چوب گناهان نکرده رو می‌خوریم....خیلی وقتا

حدودا ده سالم می‌شد، وقتی تلفن زنگ می‌زد بدو می‌دویدم ببینم کیه....البته دو تا برادرامم با من...اکثرا یه جورایی حق تقدم با من بود(خوب بود انگار میدونستند لیدی ایز فرست)....

بعضی وقتا همین که می‌گفتم: اااالوووو

می‌گفت: غیر از تو کسی نبود گوشی رو برداره....؟؟؟؟(یه آقای حدودا 50 یا 60 ساله)

دوست داشتم همونجا گوشی رو بزارم یا سیم تلفونو بکشم....ولی هیچی نمی‌گفتم....هیچی...

نمی‌دونم گناهم چی بود....(شاید یه حس احمقانه باشه ولی خیلی ناراحت می‌شدم.... خیلی....)

.

.

اینو گفتم که بگم چند روز پیش تلفنی با کسی حرف می‌زدم که وسطا می‌خواستم قطع کنم ...

درست مثل اون روزا...

با کسی حرف می‌زدم که اون وقتا تا پای تلفن با من می‌دوید....و بعد اجازه می‌داد من گوشی رو بردارم....

نمی‌دونم چرا فاصلمون اینقدر از هم زیاد شده بود...نمی دونم....!!!!!

اینجا گناه من فقط  دونستن چیزی بود که نباید می‌دونستم...

اینم تقصیر من بود دیگه نه....؟؟؟؟؟

.

.

خیلی وقتا ما چوب گناهان نکرده رو می‌خوریم....خیلی وقتا ما می‌شیم همون مسگر!

نظرات 7 + ارسال نظر
madi 11 آذر 1388 ساعت 02:48 ب.ظ http://madikhanoom.blogsky.com

مرسی عزیزم سر زدی...

واقعا حرفت رو قبول دارم...

اگه بدونی من چقدر تو زندگی چوب کارای نکرده رو خوردم...

الان که متنت رو خوندم دونه دونه یادم میاد :-(

خواهش می‌کنم
امیدوارم بتونی منطقی این مسئله رو برا خودت حل کن
شاد باشی

ارغوان 11 آذر 1388 ساعت 03:04 ب.ظ

چه بد......

...

al 11 آذر 1388 ساعت 07:39 ب.ظ

آدم همیشه یه خرده مقصره، نیست؟

شاید...
من واقعا آدمی نیستم که تقصیر خودمو گردن نگیرم...

yashar 11 آذر 1388 ساعت 09:20 ب.ظ http://www.behdashti.com

سلام . مرسی از وبلاگ خوبت.اگر خواستی به منم سر بزن می تونم باهاتون تبادل لینک کنم ممنونم

رویا 11 آذر 1388 ساعت 09:46 ب.ظ

منم عینه تو وقتی خیلی کوچیک بودم هر وقت تلفن زنگ می زد می پریدم طرفش..اونایی که پشت خط بودن بهم می گفتن مگه تو تلفنچی هستی؟
یادم نیست بهم بر می خورد یا نه..ولی یادمه هم اون موقع عا هم حالا خیلی وقتا بی گناه بودم ولی به چوبه دار آویخنه شدم..
این فاصله ای که گفتی بین داداشام و من که یگانه خواهرشون هستم رخ داده عزیزم..
منم مثل تو دنبال گناه خودم می گردم ولی..

گشتم نبود
نگرد نیست
ممنونم

سونیا 13 آذر 1388 ساعت 03:35 ب.ظ http://www.allalone.blogsky.com

معمولا تو هر نوع قطع رابطه ای هر کسی طرف مقابل را مقصر می دونه، منم این جوریم ولی الان که فکر می کنم می بینم انگاری هر دو طرف مقصرند! یکی کمتر یکی بیشتر...

شاید...

molden 19 آذر 1388 ساعت 08:23 ب.ظ

اووم من غیر از داداشم کسه دیگه‌ای بهم نگفته چرا من معمولا تلفن رو برمیدارم که خب اونم همیشه به شوخی میگه گوشیو بده بزرگترت!
من یاد گرفتم به خاطر قضاوتای دیگران خودم رو ناراحت نکنم! این جوری زندگی آسونتر میگذره

در مورد قضاوت‌های دیگان راست میگی ....ولی وقتی که اون قضاوتها درست توهین به شخصیتت باشه چی؟؟//

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد