برای فهم دقیق این مساله که ما کجا بودیم و دیگران کجا بودند....ما کجاییم و دیگران کجایند...کافی است نگاه کوچکی به متن زیر بیاندازیم که گویای سطح پیشرفت و پسرفت تمدنها از پس-ه قرنهاست.
.
ارزیابی شاردن از وضعیت دهقانان ایران در قرن۱۷ در عصر صفویان:
.
«خوب زندگی میکنند و با اطمینان میگویم دهقانان ایرانی وضعیتی به مراتب بهتر از وضعیت دهقانان در مناطق حاصلخیز اروپا دارند. زنان دهقان ایرانی را فراوان دیدهام که گردنبند نقره، ایارههای نقره به دست و خلخال نقره یا طلا به پا داشتهاند. کودکان فراوانی را دیدهام که گردنبند و طلسم با خود داشتهاند. زن و مرد خوش لباساند. خوب میپوشند، کفشهای خوب به پا میکنند، اثاثیهی خانهشان و ظروف آشپزخانه همه خوب است. اما همین افراد در معرض دشنام و کتک ماموران شاه و وزیرانند، این هنگامی است که وجه تقاضا شده را نپردازند، اما البته دشنام و کتک نیز در مورد مردها اجرا میشود، زنان در سراسر شرق مورد احترامند و کسی حق دست زدن به آنهارا ندارد».
.
حالا مقصر کی بوده....پیدا کنید پرتقالفروش را....!!!
:(
متاسفم.همین
...
واقعاً
واقعا
منم آخر نفهمیدم کجا بودیم و الان کجاییم...به هر حال فعلا که اینجاییم :-)
فکر کنم باید همینجا رو هم محکم بچسبیم!
البته این فقط نشانگر پسرفت های مادیه! پسرفت های معنوی که دیگه خیلی خیلی افسوس داره...
کاملا موافقم....
در ضمن مستفیض رو اشتباه نوشته بودی جونم!
؛ - )
اوه تنک یو...
یادم رفته بود
چی میشه گفت؟ باعث تاسفه که همه چی بدتر شده حتی همون توهیناش!
واقعا جز تاسف هیچی نداره!
الانش هم کسی نمی تونه به زنان ایرانی از گل نازک تر بگه
و بر شوهران خود سوارند چنانکه انسان ها بر چهارپایان
برخی از زنان ایرانی اصلا شوهر می کنند که خدمتکار داشته باشند
برخی دیگر دعوا می کنند که دیگران کتک بخورند چون کسی جرات دست زدن به ایشان ندارد و الخ...
البته منظورم شما نیستی، شما دختر خوبی هستی و کارت درسته
مرسی شما لطف دارین...
در اینکه کار ما درسته شکی نیست:دی
گفتین برخی... پس همه نه...!
.
.
اگه به حقوق زنان در جامعه نگاه کنیم و به چگونگی پایمال شدن اون حقوق ناچیز....همه چی دستمون میاد
طبق معمول پست یکی و خوندم و ذهنم رفت به سمت بی ربط ترین موضوع ممکن
نمی دونم چرا یاده نظریه تکامل افتادم. نظریه ای که میگه موجودات عالی تر از موجودات پست تر به وجود میان
حالام دارم برا خودم مثال می زنم مثه تکامل صاحب مقام از رئیس زندان و دزد از صاحب مقام و ...
دیگه ببخش هر دفعه میام بلاگت برات چرت و پرت می نویسم
نه اتفاقا اشاره خوبی بود
موجودات عالیتر از موجودات پستتر و بالعکس نه...؟
مرسی
اونا پیش رفتن! ما هنوز همون جای سابق ایم!!
در مورد اینکه پسرفت نکرده باشیم شک دارم...!
یه استادی داشتیم میگفت دوره صفویه سیستم بود و همه میدونستند چیکار میکنن ولی الان...!! واقعا ما میدونیم کجا داریم میریم...؟؟؟؟؟
سلام و ممنون بابت نظری که داده بودین
به قول این بیمزه های مشتری جذب کم وبلاگ بسیار زیبایی دارید و اینا......
امیدوارم بازم ببینمت
در مورد مطلبت هم خب دیگه به قول خودت پیدا کنید پرتقال فروش را
این مملکت خیلی وقته که یک گام به پیش و دو گام به پس داره میره.
و البته یه چیزی! آقای شاردن فقط اینو ندیده که مادران ما فقط از دست شوهر و پدر شوهر و برادر شوهر کتک میخوردند و بقیه کاری به کارشون نداشتن
سلام
جمله آخرت رو کاملا موافقم...ببین حوزه چقدر خصوصی بوده که اون بیچاره چیزی ازش سر در نیاورده...
.
خواهش میکنم منم از وبلاگت خیلی خوشم اومد ...حتما میام
موفق باشی
عجب!
پرتغال فروش اجدادمون بودن و در حال حاضر خودمونیم دیگه!
در کمال خجستگی!
آپم
...
ونوس جان من نمی دانم در گذشته کجا بودیم و الان کجاییم ولی همین قدر می دانم که در بد جایی گیر افتاده ایم!!!
بله متاسفانه...اونم نسل ما